ذکر مصائب کوچۀ بنی هاشم
شاعر : حسن لطفی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : غزل
غروب بود وغمی می وزید در کوچه و پلک فــاجعه ای می پـرید در کوچه
هوا گرفته زمین تیره آسمان ها تــار غروب بود و شب امّا رسید در کوچه
در امتداد دو دیـوار سنگی نــزدیک فـرشته ای پر خود می کشید در کوچه
وکودکی که پرچادری به دستش بود کــنـار مـادر خود می دویـد در کوچه
مسیرخانه همین بود وچشم او می دید چگــونه راه به پایان رسید در کوچه
در امتداد دو دیوار سنگی نــزدیـک چهل نفر همه از سنگ دید در کوچه
به خشم پنجۀ خود می فـشرد نامردی همانکه لب زغضب می گزید درکوچه
چه شد،که زد،چه به روزش رسید با سیلی؟ صدای مــادر خود می شنید در کوچه
غروب بود ودلی مثل گوشواره شکست و کودکی شده مـویش سپید در کوچه
|